دانشگاه تربیت مدرس
چکیده: (6437 مشاهده)
نقوش تزئینی نقطهی تلاقی هنر و اندیشهی عرفانی هستند. بسیاری از مفاهیم اسلامی به هندسه آمیخته است و به دلیل این قرابتِ ساختاری در سیر تحولات نقوش جایگاه ویژهای دارد. بررسی هندسهی نقوش دورهی تیموری کاربرد فراوان نوع خاصی از دستگاه مشبک را نشان میدهد که بر پایهی شبکهای از مختصات شعاعی، موجب پدیدآمدن اشکال هندسی خاص از جمله نقوش شمسه و ستاره شده است. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سؤالات اصلی و اساسی است که چرا طراحان تیموری سیستم شعاعی را ارجح دانسته و از آن به عنوان منبعی کاملاً جدید برای شکلهای گوناگون استفاده کردهاند. آیا ترجیح و استفاده از این طرح میتواند با اندیشههای عرفانی رایج در میان هنرمندان این دوره تناسبی داشته باشد و دیگر اینکه آیا نقش مایههای شعاعی را میتوان براساس آرای سهروردی تحلیل نمود. در این پژوهش، روش تحقیق بهصورت توصیفی- تاریخی و تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی و گردآوری اطلاعات به روش اسنادی است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که انتخاب و کاربرد اشکال هندسی با زیرساخت شعاعی در تزئینات و نقشمایههای تیموری تصادفی نبوده و مانند سایر اجزای هنر دوران اسلامی از مبانی اعتقادی خاصی برخوردار است. طراحی و انتخاب این نقشمایهها را میتوان با مفاهیمی چون نور -که محور اصلی فلسفهی اشراق و از مهمترین مفاهیم عرفان اسلامی است- به عنوان تجلی وجود حق و انوار و تجلیات الهی نسبت داد. پرداختن نمادین به نور و جایگاه محوری آن در رکن و اساس این نقشمایهها به خوبی دیده میشود؛ ترکیب بندیهای متکثر، منتشر و زایندهای را پدید میآورد که با وحدت شروع میشود؛ به واسطه تجلی حرکت میکند و دوباره به وحدت بازمیگردد و این خود از صفات نور و حضور هموارهی آن در این نقوش است. تلفیق ماهرانهی نقوش هندسی با نقوش اسلیمی نیز درخور توجه بوده و با تفسیر سهروردی از آیه نور مطابقت دارد.